در باغ چنین سروی از حکیم نزاری قهستانی غزل 1391

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

در باغ چنین سروی کی خاست به رعنایی

1 در باغ چنین سروی کی خاست به رعنایی بر چرخ چنین ماهی کی تافت به زیبایی

2 گر باده کنی در سر بر سینه زنی آتش ور بوسه دهی بر لب در فتنه بیفزایی

3 حسنِ تو به هم برزد بنیادِ خردمندان عشق تو فرود آمد برخاست شکیبایی

4 در کار کشی ما را وز غم بکشی ما را تا کی ز جفا کاری تا چند ز خود رایی

5 نه دوستی نه دشمن نه بی من و نه با من بر یک سخن ای دَه دل یک روز نمی پایی

6 از من دل و دین بردی سهل است غمِ دنیا از جان رمقی باقی مانده ست چه فرمایی

7 بی چاره نزاری شد در پای غمت کُشته ای بی غمِ بی رحمت بر کَس بنبخشایی

عکس نوشته
کامنت
comment