جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون
جهان ملک خاتون

در باغ خرامید شبی آن از جهان ملک خاتون غزل 821

غزل 821 ام از 1809 غزلیات

در باغ خرامید شبی آن بت مهوش

1 در باغ خرامید شبی آن بت مهوش با غمزه چون ناوک و ابروی کمانکش

2 با قدّ چو سرو چمن و ساعد سیمین با تیغ جفا دلبر و از می شده سرخوش

3 گفتا بزنم تیغ جفا بر تو و گفتم روزیش همین است ز تو جان بلاکش

4 گفتا که صبوری ز رخم کن دوسه روزی گفتم که صبوری نتوان کرد بر آتش

5 خون دل ما می رود ای دوست به راهت دامن تو ز خون من دلسوخته برکش

6 شب خوش چه کنی ای بت مه روی خدا را بازآ که نبودست مرا با تو شبی خوش

7 در کیش مرا نیست که قربان شوم او را با آنکه زند تیر جفاهاش ز ترکش

8 با آنکه جفا می کند او با دل تنگم دانم نکند این دل بیچاره به ترکش

9 گویند چه خواهی به جهان ای دل محزون خواهم شبکی وصل بتی مه رخ مهوش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر در باغ خرامید شبی آن بت مهوش

شاعر شعر در باغ خرامید شبی آن بت مهوش چه کسی است ؟

شاعر شعر در باغ خرامید شبی آن بت مهوش جهان ملک خاتون می باشد.

شعر در باغ خرامید شبی آن بت مهوش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر در باغ خرامید شبی آن بت مهوش چیست ؟

قالب شعر در باغ خرامید شبی آن بت مهوش غزل است

مضمون اصلی شعر در باغ خرامید شبی آن بت مهوش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر