در قمار عشق آخر، باختم از فروغی بسطامی غزل 30

فروغی بسطامی

آثار فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

در قمار عشق آخر، باختم دل و دین را

1 در قمار عشق آخر، باختم دل و دین را وازدم در این بازی، عقل مصلحت بین را

2 فصل نوبهار آمد، جام جم چه می‌جویی از می کهن پرکن، کاسهٔ سفالین را

3 آن که در نظر بازی ، عیب کوه‌کن کردی کاش یک نظر دیدی، عشوه‌های شیرین را

4 باد غیرت آتش زد، در سرای عطاران تا به چهره افشاندی، چین زلف مشکین را

5 گر ز قد رخسارت، مژده‌ای به باغ آرند باغبان بسوزاند، شاخ سرو و نسرین را

6 چون ز تاب می رویت از عرق بیالاید آسمان بپوشاند، روی ماه و پروین را

7 در کمال خرسند، نیش غم توان خوردن گر به خنده بگشایی آن دو لعل نوشین را

8 گر تو پرده از صورت، برکنار بگذاری از میانه بر چینی، نقش چین و ماچین را

9 دفتر فروغی شد پر ز عنبر سارا تا به رخ رقم کردی خط عنبرآگین را

عکس نوشته
کامنت
comment