- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در پیش بیدلان جان، قدری چنان ندارد آری کسی که دل داد پروای جان ندارد
2 پرسی ز من که دارد؟ زان بینشان نشانی هر کس ازو نشانی دارد نشان ندارد
3 یک جو وفا ندیدم از روی خوب هرگز دیدم تمام هر کس این دارد آن ندارد
4 بر من نه از ترحم کم کرده یار بیداد تاب جفا ازین بیش در من گمان ندارد
5 هاتف غلامی تو خواهد بخر به هیچش این کار اگر ندارد سودی، زیان ندارد