- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در سلسله آرد کاش آن زلف دلاویزم تا شور دل شیدا زآن سلسله انگیزم
2 حلوای لبت گفتم کی دست دهد گفتا موران چو هجوم آرند بر لعل شکرریزم
3 ساقی ز درم آمد با آتش سیاله کافتاد از آن آتش در خرقه پرهیزم
4 گفتم به خم زلفش برگو به چه کارستی گفتا به مه و خورشید من غالیه میبیزم
5 من صعوه مسکینم تو عربدهجو شاهین با چون تو قویبازو کو قوه که بستیزم؟
6 از تیزی پیکانم حاشا که حذر باشد تا رخنه به جان کرده تیر نظر تیزم
7 فرهاد تو شیرینم مجنون تو لیلایم نه در هوس شکر چون خسرو پرویزم
8 سرو آمده در جولان گل سر زده در بستان برخیز و گل افشان کن ای گلبن نوخیزم
9 در سلسلهای زد چنگ هر کس به تمنائی من هم به تولائی در زلف تو آویزم
10 از مهر علی مستم ساقی چه دهی ساغر چون باده صافی هست دردش ز چه آمیزم؟
11 از گرمی روز حشر نبود چو مفر کس را در سایه تو ناچار بایست که بگریزم