- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در محیط دین ز بس کشتی تبه گردیده است کعبه را زان جامه در ماتم سیه گردیده است
2 بسکه در عین گنه از دیده اشکم رفته است چشم من سرچشمهٔ بحر گنه گردیده است
3 یک سر مو نیست خالی زلف از جان و دلی چون نگردد سیر آن چشم سیه گردیده است
4 در طریق عشق ای بی درد هرگز پا منه در پی ما سر ز سختی های ره گردیده است
5 از طلوع اختر طالع سعیدا سال هاست یار ما در صبح مهر و شام مه گردیده است