- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 درین زحمت که این نوبت من از ریش درون دارم نه هشتم طاقت رفتن نه امکان سکون دارم
2 درون خلوت خاطر توئی محرم تو میدانی که شوق آرزومندی زتر از حد برون دارم
3 تو همچون صبح میخندی و من چون شمع میگریم نمی دانی که این حالت من از سوز درون دارم
4 از وصلت پادشاهان را بجز حرمان نشد حاصل من بی حاصل مسکین چنان امید چون دارم
5 از دل یک قطره خون ماندست از هجر جگر سوزت ولی در جویبار دیده صد دریای خون دارم
6 ندیدم هیچ بر جز خواری از سرو قدت هرگز چه سود از همت عالی چو بخت سرنگون دارم
7 مرا عاقل اگر دیوانه خواند آشفته می گوید ندارد عقل و پندارد که من چون او جنون دارم
8 کمال از دینی دونم چه ترسانی چه می گویی جوانم عاشقم مستم، غم دنیای دون دارم