به رنگ شمع بگدازد ز سوز از جویای تبریزی غزل 740

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام تیرش

1 به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام تیرش چو موج باده گردد آب خون آلوده شمشیرش

2 نبیند در لحد هم کشتهٔ مژگانش آسایش که باشد هر کف خاکی به پهلو پنجهٔ شیرش

3 به راه انتظار ناوکش خون دل حسرت چکد چون بخیه های زخم از مژگان نخجیرش

4 چنان سنگین ز گرد کلفت خاطر بود آهم که چون آرم به لب از سینه باشد شور زنجیرش

5 نهدرو سوی خلوتخانهٔ دل از حیا جویا خیالم چو کشد بر پرده های دیده تصویرش

عکس نوشته
کامنت
comment