1 در فضای سینه چون شاهین یادش بر پرد مرغ هوشم با تذرو رنگ پر در پر پرد
2 هر قدر باشد قوی با فرع محتاج است اصل مرغ اگر شاهین بود از پهلوی شهپر پرد
1 بی سر و قدت خاک نشینند چمنها شد پنبهٔ داغ جگر لاله سمنها
2 کارم به حریف دو زبان کاش فتادی چون غنچه سراپای زبانند دهنها
1 نشئهٔ می مایهٔ صد درد سر باشد مرا دور ساغر بی تو گرداب خطر باشد مرا
2 سرگردان دارد خمار باده ام از زندگی آسمان چون کوه بر بالای سر باشد مرا
1 گردد ز سیر صحرا کی حل مشکل ما شد پردهٔ بیابان قفل در دل ما
2 از خاک مقصد ما چون گرد درد خیزد باشد ز پردهٔ دل دامان منزل ما