1 در جهان کهن از عامه نو کیسه بسی است که یکی ز آنهمه بر خوان پدر کاسه ندید
2 دست کفچه مکن ایدل که ترا خوان ننهد آنکه خود را بجز از کاسه سر کاسه ندید
3 مطلب جود از انکس که همه عمر ز بخل دست همکاسه جز از صورت بر کاسه ندید
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ایدل گرت شناختن راه حق هواست خود را بدان که عارف خود عارف خداست
2 غم ره مده بخویشتن ار وقت خوش نماند زیرا که وقت فوت شد اما خوشی بجاست
1 سالها خاطر مرا ز نشاط هیچ پروای قیل و قال نبود
2 ماه طبعم همیشه خرم بود مهر جان را سر زوال نبود
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به