1 در کوچه ی عشق، پای در گل ننهی! کآسان، آسان زین غم مشکل نرهی
2 خواهند گر از تو دلبران دل، زنهار تا دل ستانی بگرو، دل ندهی
1 ستمکشان تو، از شکوه لب چنان بستند؛ که از شکایت اغیار هم زبان بستند
2 گمان بصبر رقیبان مبر، اگر بینی زبان ز شکوه دو روزی به امتحان بستند
1 یار شد بیوفا، کسی چکند؟! درد شد بیدوا، کسی چکند؟!
2 گر تو اندیشه از خدا نکنی چکند ای خدا، کسی چکند؟!
1 تیر تو کز استخوان ما جست بازی است کز آشیان ما جست
2 رازی که از اوست نازش عقل حرفی است که از زبان ما جست