سلمان ساوجی

ای در هوای معرفت از سلمان ساوجی جمشید و خورشید 3

جمشید و خورشید 3 ام از 897 جمشید و خورشید

خانه / سلمان ساوجی / جمشید و خورشید سلمان ساوجی / جمشید و خورشید شماره 3

1 ای در هوای معرفت قدرتت چو باز سیمرغ چشم بازو خرد چشم دوخته

2 در شهپر جلال تو ارباب بال را پرهای فکر ریخته و بال سوخته

3 گردون به طوق شوق تو گردن افراخته آتش به داغ طوع تو خود را فروخته

4 لطفت به یکدم و هم قهرت به یک نفس باغ بهشت و آتش دوزخ افروخته

سلمان ساوجی

شعر شعر کهن جمشید و خورشید سلمان ساوجی

عکس نوشته

کامنت

شعر های دیگر از سلمان ساوجی

1 شب فراق، چو زلفت اگر چه تاریک است امیدوارم از آن رو، که صبح، نزدیک است

2 به خفتگان، خبری می‌دهد، خروش خروس ز هاتف دگرست، آن خطاب نزدیک است

1 مستی و عشق از ازل، پیشه و آیین ماست دین من این است و بس، کیست که در دین ماست

2 خاک ره مصطبه، ز آب خضر بهتر است چشمه نوشین او، جرعه دوشین ماست

1 خسته باد آن دل، که از تیر جفایش خسته نیست رسته باد از غم، دلی کز بند عشقش، رسته نیست

2 گر دوایی نیست ما را، گو به دردی ده مدد ما به خار خشک می‌سازیم، اگر گلدسته نیست

شاعر شعر ای در هوای معرفت قدرتت چو باز سلمان ساوجی می باشد.

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر ای در هوای معرفت قدرتت چو باز جمشید و خورشید است

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه است.

شعربعدی

897 / 3

شعرقبلی

بنر