1 در پی آنه کار به گردد در تکاپوی هر طرف جستیم
2 بطمع تا مگر شویم کسی پیش هر ناکسی کمر بستیم
3 عاقبت کار بر مراد نشد هرزه ناموس خویش بشکستیم
4 دست و پائی زدیم در نگرفت پشت پائی زدیم وارستیم
1 شاد باش ای دل که بختت پیشوایی میکند سوی نویین جهانت رهنمایی میکند
2 خسرو خسرو نشان تالش که از بهر خدای اهل دانش را به مردی کدخدایی میکند
1 حبذا این قصر جانپرور که تا گشت آشکار کرد پنهان رخ ز شرم او بهشت کردگار
2 از لطافت هست تا حدی که جفتش در جهان کس نبیند غیر ازین فیروزه طاق زرنگار
1 بعزم سفر شاه جمشید فر بر افراخت رایت بخورشید بر
2 بهر سو که روی آورد رایتش قوی پشت باد او بفتح و ظفر