- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در پی آن میدوید دل که نگاری کجاست نوبت خوبان گذشت شاهد ما وقت ماست
2 بر سر آب حیات خیمه زده جان ما این تن خاکی دوان بهر سرابی چراست
3 بر در بیگانگان هرزه چرا میرویم دوست چو همخانه شد خوشتر از اینجا کجاست
4 با خبران را ز دل نیست سر آب و گل گو غم دنیی مخور این نه حدیث شماست
5 عالم جان را خوش است آب و هوا خاکیان روی بدانجا نهند منزل گل نار ماست
6 بلبل جان در قفس هیچ نمیزد نفس بوی گلستان شنید عزم صفیرش کجاست
7 چون به گلستان رود همدم رضوان شود مجمع روحانیان منزل عیش و صفاست
8 هر که به ایشان رسید دید و زبان درکشید وان که حدیثی شنید غافل از این ماجراست
9 فاش مکن ای همام راز دل خویش را محرم این ماجرا سمع دل آشناست