- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به رغم توبهٔ من چون لبت پیاله بنوشد به روی گرم تو ساقی، که خون توبه نجوشد
2 بهای گوهر یوسف، کسی خود او نشناسد همان به است که او را کسی به او نفروشد
3 کسی به بندگی آرد، که در شمایل طاعت در بهشت ببندد و به روی خویش نپوشد
4 غبار کوچهٔ راحت به دامنش ننشیند لباس درد تو بر هر که روزگار بپوشد
5 نگویمت که مزن تیغ جور بر دل عرفی رضا بده که پس از مرگ در لحد بخروشد