در جستن رضای تو عمری بقدر وسع
1
در جستن رضای تو عمری بقدر وسع
بردم بکار هر چه توانستم از حیل
2
مقدور آدمی دل و تن باشد و زبان
کردم برای خدمت تو هر سه مبتدل
3
تن خدمت تو کرد و زبان مدحت تو گفت
دل در خلوص معتقدی داشت بی خلل
4
چون بعد از این همه ز تو اینست حاصلم
معلوم شد مرا که جز اینست بر عمل