- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در فراقش رود خون از دیده میبارم هنوز وان ستمگر مینگوید ترک آزارم هنوز
2 سالها تا گلبن مقصود را میپرورم زآب چشم و بر نمیآید گل از خارم هنوز
3 گرچه بر باد هوس شد خرمن امّید من تخم مهرش بر جبین دوستی کارم هنوز
4 گرچه صد داغست بر جانم ز هجران نگار داغ مهرش بر جبین دوستی دارم هنوز
5 دلبر از کوی محبّت پای اگر بیرون نهاد من به دست ناامیدی سر نمیخارم هنوز
6 زاری و افغان من بیاو گذشت اندر فلک وآن نگار آگه نگشت از نالهٔ زارم هنوز
7 گرچه در مهرش مرا جان و جهان از دست رفت همچنان رحمت امیدست از جهاندارم هنوز