جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون
جهان ملک خاتون

در فراقت جز غمم کس یار از جهان ملک خاتون غزل 276

غزل 276 ام از 1809 غزلیات

در فراقت جز غمم کس یار نیست

1 در فراقت جز غمم کس یار نیست غم بسی دارم ولی غمخوار نیست

2 دل ببرد از دستم و یاری نکرد هیچ مشکلتر از این بر کار نیست

3 غم ز دل کم نیست ما را در فراق هیچ غم چون شادی اغیار نیست

4 کار دل بردن بود آسان ولی دل ببرد از دستم و دلدار نیست

5 بار عشقش بر دلم بسیار هست در دلش از مهر ما آثار نیست

6 چون قدش سروی نروید در چمن چون رخش یک گل در این گلزار نیست

7 گفتم ای دل صبر باید در غمش گفت دردا صبر با ما یار نیست

8 نگذرد یک لحظه کاندر عشق او قصّه ی ما در سر بازار نیست

9 بار بسیارست از غم بر دلم از چه رو ما را به کویت بار نیست

10 چون که من اقرار کردم بندگی بعد از این اقرار من انکار نیست

11 گر بخوانی ور برانی بنده ایم در جهانم جز تو استظهار نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر در فراقت جز غمم کس یار نیست

شاعر شعر در فراقت جز غمم کس یار نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر در فراقت جز غمم کس یار نیست جهان ملک خاتون می باشد.

شعر در فراقت جز غمم کس یار نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر در فراقت جز غمم کس یار نیست چیست ؟

قالب شعر در فراقت جز غمم کس یار نیست غزل است

مضمون اصلی شعر در فراقت جز غمم کس یار نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین است.
بنر