در پایتخت ما بگشادند از ملک‌الشعرا بهار قصیده 152

ملک‌الشعرا بهار

آثار ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

در پایتخت ما بگشادند بخت گِل

1 در پایتخت ما بگشادند بخت گِل شد پایتخت ما به صفت پای تخت گل

2 خوشگلتر از شوارع ری نیست کاندروست صدگونه شکل هندسی از لخت لخت گل

3 هر گه ستور گام نهد از پی عبور بر گرد گام‌هاش بروید درخت گل

4 گر تختی از بلور نهی برکنار راه در نیم لحظه‌اش نشناسی ز تخت گل

5 گر بخت گل گره خورد از سعی نیم‌شب عمال نیمروز گشایند بخت گل

6 یک رخت پاک باز نماند به شهر ری گر آفتاب و باد نه‌بندند رخت گل

7 گر قصه موجز آمد عیبم مکن ازآنک سخت است رد شدن ز قوافی سخت گل

عکس نوشته
کامنت
comment