- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در گلویم بیتو هردم آب میگردد گره آرزوها در دل بیتاب میگردد گره
2 گر خیال چین ابرویش کنم در سینهام چون انار ز درد دل خوناب میگردد گره
3 باده را نازم که از فیض طلوع نشئهاش بر جبین او در نایاب میگردد گره
4 رتبهٔ بالانشینیهای ابرویش نداشت قطرهسان زان روی از شرم آب میگردد گره
5 گر به کام غمپرستان افتد از طوفان درد چون دل عاشق ز غم بیتاب میگردد گره
6 بیتکلف سینهاش جویا چو دُرج گوهر است در گلوی هرکه بیاو آب میگردد گره