1 هست در دیدهٔ من خوبتر از روی سپید روی حرفی که به نوک قلمت گشته سیاه
2 عزم من بنده چنانست که تا آخر عمر دارم از بهر شرف خط شریف تو نگاه
1 رایت حسن تو از مه برگذشت با من این جور تو از حد درگذشت
2 آتش هجر توام خوش خوش بسوخت آب اندوه توام از سر گذشت
1 پایم از عشق تو در سنگ آمدست عقل را با تو قبا تنگ آمدست
2 نام من هرگز نیاری بر زبان آری از نامم ترا ننگ آمدست
1 یارم این بار، بار میندهد بخت کارم قرار میندهد
2 خواب بختم دراز شد مگرش چرخ جز کوکنار میندهد