1 در ملک وجودم بجز از دوست مجو در خانه دل نیست کسی غیر از او
2 مانند کبوتر این دل شیدایم پر میزند و مدام گوید یا هو
1 آن چه مروی است چه خوش رفتاری است آن چه طوطی چه شکر گفتاری است
2 آن چه شوخی و چه شهر آشوبی آن چه باری و چه خوش عیاری است
1 از گلستان رخت حسن بتان یک ورق است حالیا از ورق عشق تو اینم سبق است
2 حسن گل کم شد و مشتاقی بلبل هم کاست عشق من برنوجوحسنت به همان یک نسق است
1 طریق عشق میورزی رها کن دین و دنیا را خلاص خویش میجوئی مجر ناموس و دعوا را
2 به نور عقل نتوان رفت راه عشق ای عاقل زمجنون پرس اگر داری طریق حی لیلا را