- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در ضمیرم روز و شب نقش تو میبندد خیال جز تو نقشی در خیالم صورتی باشد محال
2 هست با عشقت مرا پیوند جانی تا ابد جاودان زان با توام هرجا که هستم در وصال
3 جان من با مهر رویت الفتی دارد چنان کز وجود خویش و از کون و مکان دارد ملال
4 دارم از خورشید رویت آتشی در جان و دل وز خیال نقش ابروی تو هستم چون هلال
5 قامت سرو گل اندام تو در باغ بهشت بشکند بازار طوبی را به حد اعتدال
6 آرزومند جمال کعبه وصل ترا آتش شوق تو در جان خوشتر از آب زلال
7 واقف سر «سواد الوجه فی الدارین » هست هر که این معنی بجست از ابجد آن زلف و خال
8 پیش رخسارت گل از شرم آب گردد در زمان گر کنی عزم گلستان با چنین حسن و جمال
9 آفتابی شد نسیمی در هوای او بلی ذره را خورشید سازد همت صاحب کمال