1 در دیده دلم خیال رویش می بست دلبر به کرشمه گفت زان نرگس مست
2 خوش باش که کام تو برآرم روزی بخشیدن مست اگر بود دست به دست
1 آن ماه اگر فرو کشد از روی خود نقاب از شرم روش خون چکد از روی آفتاب
2 بیدار بخت تست ولیکن به چشم ما ای دوست از چه روی ببستست راه خواب
1 در سینه ی من مهر تو ای ماه تمامست دل را لب جان پرور تو غایت کامست
2 بی نرگس مست تو مرا کار خرابست بی زلف چو شام تو مرا روز چو شامست
1 مرا دایم خیالت در ضمیر است مرا از روی خوبت ناگزیر است
2 نیامد جز خیالت در دو چشمم از آن رو کاو به غایت بی نظیر است