1 در بزم تو هر که ترک هستی نکند از باده لبهای تو مستی نکند
2 در مذهب عاشقی مسلمان نبود با روی تو هر که بتپرستی نکند
1 فراق آن قد و قامت قیامت است قیامت شکیب از آن لب شیرین غرامت است غرامت
2 به خدمت تو رسیدن صباح روی تو دیدن سعادت است سعادت سلامت است سلامت
1 چشم مستش دوش میدیدم به خواب کرده بود از ناز آغاز عتاب
2 گفت کای مشتاق خوابت میبرد هل یکون النوم بعدی مستطاب
1 با آن که برشکستی چون زلف خویش ما را گفتن ادب نباشد پیمانشکن نگارا
2 هستند پادشاهان پیش درت گدایان بنگر چه قدر باشد درویش بینوا را