1 در بزم شهان چو آب من روشن نیست جز بر سر خاک تیره ام مسکن نیست
2 آن شد که نبد رخصت بیرون شدنم اکنونم اجازه درون رفتن نیست
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 الا یا مشعبد شمال معنبر بخاری بخوری و یا گرد عنبر
2 نه روحی ولیکن چو روحی مصفا نه نوری ولیکن چو نوری منور
1 اکنون که یافت دهر کهن خلعت نوی نوگشت باغ و راغ ز تمثال مانوی
2 بلبل نوای بار بدی برکشید و باز بر کف نهاد لاله می و جام خسروی
1 یا آن دل گم گشته به من باز رسانید یا جان ز تن رفته به تن باز رسانید
2 یا جان بستانید زمن دیر مپائید یا یار مرا زود به من باز رسانید
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **