1 در بزم شهان چو آب من روشن نیست جز بر سر خاک تیره ام مسکن نیست
2 آن شد که نبد رخصت بیرون شدنم اکنونم اجازه درون رفتن نیست
1 از نام شاهزاده دلم برگرفت فال وآمد به بخت فرخ اوسین و عین و دال
2 نامی که آسمان شود از وی بلند نام نامی که مشتری شود از روی خجسته فال
1 ای جمال تو رونق گلزار بنده زلف تو نسیم بهار
2 زلف مشکین به گرد روی نکوت چون بر اطراف آفتاب غبار
1 دم فروکش دلا که همدم نیست راز خود خود شنو که محرم نیست
2 راه مردی و مردمی و وفا این سه خصلت در اهل عالم نیست