- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در بزم وصل یار مرا گرچه بارنیست جز جست و جوی او دگرم هیچ کارنیست
2 دیار در دو کون ندیدیم غیر دوست زیرا درین دیار کسی غیر یار نیست
3 گوید خرد که از غم عشقش کنار جو دریای عشق را چه کنم چون کنار نیست
4 مست شراب عشق نه بیند غم خمار هر مستی دگر که بود بی خمار نیست
5 جز شربت لب تو اگر شهد و شکرست در کام جان خسته دلان خوشگوار نیست
6 روز قیامت است مرا ای مراد جان روزی که سرو قامت تو درکنار نیست
7 بر جان ماست ز آتش عشق تو داغها دردا که سوز و درد دلم در شمار نیست
8 تا شد قرار گاه غمت جان بیقرار بی درد عشق حال دلم بر قرار نیست
9 جز سوز جان و داغ دل و عجز و نیستی جان مرا بعشق اسیری شعار نیست