به چشمم بی رخت مینا دل از جویای تبریزی غزل 444

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

به چشمم بی رخت مینا دل افسرده را ماند

1 به چشمم بی رخت مینا دل افسرده را ماند قدح از موج صهبا بزم بر هم خورده را ماند

2 نهانم همچو بوی غنچه در آغوش دلتنگی فضای شش جهت یک خاطر آزرده را ماند

3 نبیند زخم تیغ عشق هرگز روی بهبودی که از هر بخیه دندان بر جگر افشرده را ماند

4 قدح از جوش موج باده در چشم سیه مستان بعینه دیدهٔ مژگان بهم آورده را ماند

5 مرا کاری به زاهد نیست جویا مصرعی گفتم سویدای دل افسرده خون مرده را ماند

عکس نوشته
کامنت
comment