1 در دام میا که مرغ این دانه نه ای در شمع میاز چونکه پروانه نه ای
2 دیوانه کسی بود که گردد بر ما کم گرد به گرد ما که دیوانه نه ای.
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 عشقت که دوای جان این دلریش است ز اندازهٔ هر هوس پرستی بیش است
2 چیزی است که از ازل مرا در سر بود کاری است که تا ابد مرا در پیش است
1 عاقل به چه امید درین شوم سرای بر دولت او دل نهد از بهر خدای
2 چون راست که خواهد که نشیند از پای گیرد اجلش دست که بالا بنمای.
1 آن را که دل از عشق پر آتش باشد هر قصه که گوید همه دلکش باشد
2 تو قصهٔ عاشقان همی کم شنوی بشنو بشنو که قصه شان خوش باشد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به