1 در دام میا که مرغ این دانه نه ای در شمع میاز چونکه پروانه نه ای
2 دیوانه کسی بود که گردد بر ما کم گرد به گرد ما که دیوانه نه ای.
1 گر روز پسین چراغ عهدم نکشی جانی بدهم به راحت و خوش منشی
2 ور جامهٔ اسلام ز من بر نکشی مرگی که در اسلام بود اینت خوشی.
1 این هفت سپهر در نوشتیم آخر وز دوزخ و فردوس گذشتیم آخر
2 هم شد فدی تویی تو مایی ما وی دوست تو ما و ما تو گشتیم آخر