در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر از سعیدا غزل 354

سعیدا

سعیدا

سعیدا

در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر

1 در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر یادم دهد از روی تو دیدار قلندر

2 از پردهٔ ناموس [برآیی] چو بنوشی یک جرعه از آن ساغر سرشار قلندر

3 در آینه هم عکس جمال تو کند سیر خودبین نبود دیدهٔ بیدار قلندر

4 گه مؤمن و گه ملحد و گه گبر نماید کس را خبری نیست ز اسرار قلندر

5 این کار نمی داند و از بی خبران است هر کس کند اقرار به انکار قلندر

6 از مشرق و مغرب ز سعیدا تو چه پرسی از عرش خبر می دهد اشعار قلندر

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر