1 بر یاد جمال ملک چشمم به غنود از لفظ قضا شنو که گوشم چه شنود
2 ای خفته رساندت به آزادی زود گر بنده رشید خاص را خواهی بود
1 روزگار عصیر انگور است خم ازو مست و چنک مخمور است
2 خیز تا سوی باغ بشتابیم کز می و میوه اندر او سور است
1 بدیع نیست به شب دیدن ستاره در آب بروز بین که سپهری است پر ستاره بر آب
2 زمین چو آینه صورت نمای گشت مگر ز گل نماند میان هوا و آب حجاب