1 در عاشقی آن کس که مجرد باشد به زانکه به عقل و هش مقید باشد
2 آن کو ز قبول دم زند رد باشد ور دعوی نیکویی کند بد باشد
1 به مخموری پیاپی میتپد دل مگر از مژده می میتپد دل؟
2 لبالب ساغرش سازد مگر دفع چو زینسانم پیاپی میتپد دل
1 ای بگه جلوه قامت تو قیامت آن قد رعنا قیامت است نه قامت
2 گاه خرامت هزار جان بدر از تن گر برود گو برو تو باش سلامت
1 چشمه زندگی آمد دهن آن مه نخشب بهر سیراب شدن سبزه خط رسته بآن لب
2 طفل مکتب شده پیر خرد اندر ره عشق شوخ من جلوه کنان چونکه خرامد سوی مکتب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به