1 در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کشد در آتش است لاله و پیمانه می کشد
2 گر آشنای ما نشود، جای شکوه نیست میلش به آشنایی بیگانه می کشد
3 در هندم آن غریب که دایم چو نقش نرد زین خانه رخت خویش به آن خانه می کشد
4 در کشور جنون ز بس آشوب و انقلاب دیوانه سنگ از کف دیوانه می کشد
5 بیچاره مور خورده ز طول امل فریب سست است تار سبحه و او دانه می کشد
6 عاقل ز فوت کس نشود شادمان، که مرگ همچون گدا، سری به همه خانه می کشد
7 انجام این جهان چه تمنا کنی سلیم؟ طفل انتظار آخر افسانه می کشد