سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

سلیم تهرانی
سلیم تهرانی

در محبت بس که خواری دیدم از سلیم تهرانی غزل 751

غزل 751 ام از 1122 غزلیات

در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی دل

1 در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی دل از کسی هرگز نمی خواهم ببینم روی دل

2 هرکجا گردی بود، افشانده ی دامان ماست می رسد از هر غباری بر مشامم بوی دل

3 خوابگاه آهوان شد همچو صحرا دامنش یک سر مو رام با مجنون نشد آهوی دل

4 همچو من صاحبدلی امروز در عالم کجاست ریخته در سینه ام چون غنچه دل بر روی دل

5 کار آتش سوختن گر باشد، از دوزخ چه غم کز برای سوختن می میرد این هندوی دل

6 خاک شد دل از تمنای سر کویش سلیم هرگز از آنجا نمی آید غباری سوی دل

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی دل

شاعر شعر در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی دل چه کسی است ؟

شاعر شعر در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی دل سلیم تهرانی می باشد.

شعر در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی دل در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی دل چیست ؟

قالب شعر در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی دل غزل است

مضمون اصلی شعر در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی دل چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر