1 در عشق چو نار کَفته شد رخسارم از بس که برو سرشک خونین بارم
2 هرگه که سرشک دیده زو بردارم چون پرده ز ناردانه بیرون آرم
1 ای طبع تو فصل بهار خرم ای جود تو اصل نوای عالم
2 ای روی بزرگان آل بابو ای پشت ضعیفان نسل آدم
1 بدیع نیست به شب دیدن ستاره در آب بروز بین که سپهری است پر ستاره بر آب
2 زمین چو آینه صورت نمای گشت مگر ز گل نماند میان هوا و آب حجاب