- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در جمال رخ تو حیرانم در دو زلف تو دل پریشانم
2 چون نشستی درون دیده ی ما گوهر اشک بر تو افشانم
3 تو طبیب دل منی به جهان از تو باشد دوای درمانم
4 خود ز لعلت دوای من نکنی لاجرم من به درد در مانم
5 گرچه با ما بتا نه چندانی من به عشقت هزار چندانم
6 گر تو روی از رهی بگردانی من سر از طاعتت نگردانم
7 خاک پایت به عالمی ندهم تو ندانی من این قدر دانم
8 دانم ای جان که جمله آنی تو من بیچاره بنده ی آنم
9 غیر اخلاص و بندگی کردن بر خود ای جان گنه نمی دانم
10 تو گلی در میان چندین خار من چو بلبل به گل ثناخوانم
11 تو به خواب خوشی و من ز غمت به فلک برشدست افغانم
12 بر گلت همچو بلبلی مستم که به دستان هزار دستانم
13 در برم گیر یک زمان از لطف چون بدان قامت تو نازانم