- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در کوچهٔ آن زلف مده راه صبا را آشفته مکن مشت غبار دل ما را
2 محروم گلستان نبود مرغ اسیرم تا سوی قفس راه نبسته ست صبا را
3 جز ناز تو کز لطف دهد تن به نیازم با شاهکه دیدهست هم آغوش گدا را؟
4 مغروری شمع تو به حدّیست که در بزم پروانهٔ سوزش ندهد بال هما را
5 گشتند ز حسن تو تسلّی به تجلّی کوته نظران مهر گرفتند، سها را
6 خوبان، چه گروهید که با دعوی انصاف در شهر شما، کس نخرد جنس وفا را
7 ظالم برسان مژده، گر افتاد گذارت از کوی کسی کش سر ما نیست، خدا را
8 پیچیده حزین غلغله در گنبد گردون از بس که رسا زد نی کلک تو نوا را