1 در غور فلک تعبیه ای ساخت چو ابر بر هر شخ و که به حمله بر تاخت چو ابر
2 در چنگ چو آتشی سرافراخت چو ابر هر کوه که بود پاک بگداخت چو ابر
1 دیده گر در فراق خون بارد حق او هم تمام نگزارد
2 با غمش هیچ بر نیارم دم گر جهان بر سرم فرود آرد
1 از پس من غمست و پیش غم است ز بر من نمست و زیر نم است
2 این دل بسته خسته درد است وین تن خسته بسته الم است
1 ز غزو باز خرامید شاد و برخوردار علاء دولت مسعود شاه شیر شکار
2 خدای ناصر و نصرت رفیق و بخت قرین ظفر دلیل و زمانه مطیع و دولت یار
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به