در شهرت ریا شد عمرم تمام از صامت بروجردی غزل 70

صامت بروجردی

آثار صامت بروجردی

صامت بروجردی

در شهرت ریا شد عمرم تمام نیمی

1 در شهرت ریا شد عمرم تمام نیمی باید به عشق و مستی گردد تمام نیمی

2 تا وصف دوست زین جمع گردد مرا میسر سجده به دست نیمی صهبا به جام نمی

3 امشب ز الفت غیر پر خون نمود دل را آن بی‌وفا نگارم تا شد ز شام نیمی

4 آخر ز سرگردانی آمد به مهربانی شد از شب وصالش کارم به کام نیمی

5 آمد چو مژده وصل جان رفته بود از تن بر تن دو باره آمد جان از پیام نیمی

6 از شکوه حدائی حرفی گذشت بر لب نشنید و رفت درد از آن یک کلام نیمی

7 بر بود صبر یک جا از یک نشست و برخاست اندر نشست نیمی و اندر قیام نیمی

8 او را ز وصل حاشا ما را ز هجر غوغا کو مصلحی که گوید از هر کدام نیمی

9 قاصد رسان به جانان روزی سلام (صامت) شاید قبول گردد زان یک سلام نیمی

عکس نوشته
کامنت
comment