- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای تو هر نقش که با خویش مصور کرده نقشبند قدرش صورت دیگر کرده
2 دی تو در مدرسه آز بر استاد امل درسها خوانده و دانسته و از بر کرده
3 مگسی کرده قی آنرا تو لقب کرده عسل وز تنعم خورشی زان خوش و در خور کرده
4 کفن کرم قز آورده و پوشیده بناز نام آن برد یمن دیبه ششتر کرده
5 عقدهای صدف آویخته از گردن و گوش زان گهر ساخته و مایه زیور کرده