-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در دیار مصر اگر یوسف رخی پیدا شود در خراسانم دل از سودای او شیدا شود
2 ور رسد اینجا خبر کافروخت شمعی رخ به شام جان من پروانه سان از شوق ناپروا شود
3 کیست جز من آن کز اول پای در غوغا نهد چون ز شهر آشوب ماهی شهر پرغوغا شود
4 آتش افتد در من از غیرت که چون آن من نیم هر که را بینم که از عشق بتی رسوا شود
5 تا نباشد غیر من عاشق به عالم کاشکی در دلم غم های عشق عاشقان یکجا شود
6 بس که گیرد درد جویایی عشقم هر شبی اشک و آه من زمین گرد و فلک پیما شود
7 تنگیی دارد دل جامی برون از قید عشق تا نگردد در سر زلفی گره کی وا شود