1 در بزم ملک زهره نواگر زیبد خورشید شراب و ماه ساغر زیبد
2 گر صورت مملکت مصور گردد رای ملک الملوکش افسر زیبد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 از تو جز درد دل و خون جگر حاصل نیست چه کنم جان؟ چو جزین هیچ دگر حاصل نیست
2 بر نبندد ز میان تو کمر طرفی، از آنک در میان خود بجز از طرف کمر حاصل نیست
1 باد صبا بین که چها می کند کس نکند آنچه صبا می کند
2 مست بگلزار رود بامداد عربده با شاخ و گیا میکند
1 سوز عشقت جگر همی سوزد تاب رویت نظر همی سوزد
2 تو چه دانی ؟که آتش رخ تو نظر اندر بصر همی سوزد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به