1 در مقامی که عشق همخانه است نفی و اثبات هر دو بیگانه است
2 چونکه آتش فتاد در همه کوی ز آهن و سنگ گفت و گوی مجوی
3 گفته «انی قریب» با تو خدا به خود آی ای خدای جو بخدا
1 نبی چون آفتاب آمد ولی ماه مقابل گردد اندر «لی معالله»
2 نبوت در کمال خویش صافی است ولایت اندر او پیدا نه مخفی است
حقیقت- هستی حق- تبارک و تعالی- پیداتر از هستیها است، که او به خود پیداست، وپیدائی دیگر هستیها بدو است: اللّه نور السماوات و الارض. ,
حقیقت- دلیل هستی او به حقیقت جز او نیست، که هیچ گونه کثرت را به هستی او راه نیست،و دلیل را از هستی ناگزیر بود: اولم یکف بربک انه علی کل شییء شهید. ,
1 ز بعد او دگر رکن جهاد است که صاحب شرع اندر دین نهاد است
2 جهاد تو دو نوعست از ضرورت که باید کرد در معنی و صورت