1 در مقامی که عشق همخانه است نفی و اثبات هر دو بیگانه است
2 چونکه آتش فتاد در همه کوی ز آهن و سنگ گفت و گوی مجوی
3 گفته «انی قریب» با تو خدا به خود آی ای خدای جو بخدا
1 بت ترسا بچه نوری است باهر که از روی بتان دارد مظاهر
2 کند او جمله دلها را وشاقی گهی گردد مغنی گاه ساقی
1 اصول خلق نیک آمد عدالت پس از وی حکمت و عفت شجاعت
2 حکیمی راست گفتار است و کردار کسی کو متصف گردد بدین چار
1 چو میخواهی بدانی نفس و شیطان تو شیطان کفر نفس خویش میدان
2 اگر نفس تو اماره است شیطان چو لوامه شود گردد مسلمان