1 در کینه به جان بکوش و رک باز مگیر در حادثه بازی از فلک باز مگیر
2 روئی که دریغم آمد از چشم ملک امروز به رغم من زسک باز مگیر
1 درد عشقت ز جان توان پرسید رازت ازدل نهان توان پرسید
2 هر کجا فرقت تو سایه فکند حال جان زان جهان توان پرسید
1 از نام شاهزاده دلم برگرفت فال وآمد به بخت فرخ اوسین و عین و دال
2 نامی که آسمان شود از وی بلند نام نامی که مشتری شود از روی خجسته فال
1 یا جانم ازین قالب دلگیر برآرید یا کامم از آن دلبر کشمیر برآرید
2 تا فاش شود قصه دیوانگی ما یک روز مرا بسته به زنجیر برآرید