در دیاری که دلم عاشقی از جویای تبریزی غزل 296

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

در دیاری که دلم عاشقی آموخته بود

1 در دیاری که دلم عاشقی آموخته بود خوی دل آب و هوایش سوخته بود

2 پرتو شمع برون رفت چو دود از روزن بسکه از جوش حیا چهره ات افروخته بود

3 رفت چون موج به سیلاب رگ ابر بهار زآنچه امشب مژه از بحر دل اندوخته بود

4 تا دم از عشق زدم رازدرونم گل کرد گویی از تار نفس زخم دلم دوخته بود

عکس نوشته
کامنت
comment