1 ایمهر رخ تو جای در دل کرده چشمت مدد جادوی بابل کرده
2 آن رسته دندان چو درت گوئی پروینست در آفتاب منزل کرده
1 دوش رفتم از ره فکرت بر این نیلی حصار دیدمش فیروزه گون صرحی زمرد زرنگار
2 منزل اول به پیشم چست پیکی باز جست آنچنان کش بادگاه سیر بشکافد غبار
1 یارب این نکهت عنبر ز کجا میآید گر نه از صحن چمن باد صبا میآید
2 معتدل گشت هوا وز اثرش عالم پیر خوشتر و تازهتر از عهد صبیٰ میآید
1 گوهر افشان کن ز جان ایدل که میدانی چه جاست مهبط نور الهی روضه پاک رضاست
2 در دریای فتوت گوهر کان کرم آنک شرح جود آباء کرامش هل اتاست