1 خدایگان شریعت امام روی زمین که شمع رای تو از آسمان لگن خواهد
2 اگر چه زحمت بسیار می دهم همه وقت زبان حال بهر حال عذر من خواهد
3 چه کم طمع بود آن شاعری که از ممدوح بهای جبّه و دستار خویشتن خواهد
1 کی بود؟کی بود؟ که در آیم ز درت همچو زلف تو در افتم ببرت
2 تا که از بوسه بتاراج دهم شکر ننگت و تنگ شکرت
1 زلف تو کان همه سرها دارد گوییا هیچ سرما دارد
2 گرد روی تو چرا حلقه کند گر نه با ما سر سودا دارد؟
1 شب نیست کم ز هجر تو صد غم نمی رسد اشکم بچار گوشۀ عالم نمی رسد
2 اندر تو کی رسم؟ که نسیم سحرگهی در گرد آن کلالۀ پر خم نمی رسد