من به بوی سر زلفت نگرانی از جهان ملک خاتون غزل 970

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

من به بوی سر زلفت نگرانی دارم

1 من به بوی سر زلفت نگرانی دارم با لب لعل تو آمیزش جانی دارم

2 حال دل با همه کس راست نمی یارم گفت زآنکه با گوش تو من راز نهانی دارم

3 سر فرو ناورم ای دوست به کون و به مکان زآنکه از لطف خدا تاج کیانی دارم

4 بیش از این سرمکش از بنده تو ای سرو روان مهر دل با رخت ای یار تو دانی دارم

5 گفتم از دست تو ای شوخ جفاجو روزی دل خود باز ستانم که ضمانی دارم

6 بیش از این بار غم هجر منه بر جانم هیچ دانی که به هجرانت توانی دارم

7 گرچه هیچم عملی نیست نباشم نومید زانکه در طبع جهان جوهر کانی دارم

عکس نوشته
کامنت
comment