در انتظار وصال از حکیم نزاری قهستانی غزل 876

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

در انتظار وصال تو عمر می گذرانم

1 در انتظار وصال تو عمر می گذرانم قرار عهد بر این بود و من هنوز برآنم

2 چه روزگار به سر برگذشت و عمر به سر شد که من ز دست تو بر سرزنان و جامه درانم

3 تو فارغ از من و من از پی قدوم وصولت دو دیده بر سر ره مانده هم چو منتظرانم

4 اگر چه در نظر صورتم به شکل نیایی ولی به چشم ملاقات معنوی نگرانم

5 {در متن چاپی افتادگی دارد} با رقیب کوی تو گفتم اگر به لطف نمی خوانیم به قهر مرانم

6 جواب داد که این جا مگرد بیش و حذر کن که من ملازم این در به دفع کژ نظرانم

7 محیط عشق و به گرداب درفتاده چه کوشم دگر زمانه نه ممکن که افکند به کرانم

8 ز بس که بر سر سودا کشیده می کنم اقداح سبک شدند دماغ و دل از شراب گرانم

9 بهشت نقد نزاری تویی و بس که مذکِّر به حور نسیه نیارد فریفت چون دگرانم

عکس نوشته
کامنت
comment