خسته‌ام ای یارو ندارم، از سلمان ساوجی غزل 30

سلمان ساوجی

آثار سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

خسته‌ام ای یارو ندارم، طبیب

1 خسته‌ام ای یارو ندارم، طبیب هیچ طبیبی نبودچون حبیب

2 آه! که بیمار غمت، عرض حال کر دو نفر مود جوابی، طبیب

3 یک هوسم هست، که در پای تو جان بدهم، کوری چشم رقیب

4 می‌سپرم راه هوایت، به سر این ادب آن نیست، که داند، ادیب

5 عاشق مسکین، که غریب است و زار گر بنوازیش، نباشد غریب

6 طالب وصل توام، اما چه سود سعی تو چو سلمان نباشد، نصیب

7 تا ز در بسته نگردد ملول « نصر من الله و فتح قریب»

عکس نوشته
کامنت
comment